home rss login register contact
En | Fa

Under Construction

under constraction

The site is under constraction. You can help us to upgrade it's quantity and quality by sending your comments and suggestions via the contact page.

توجه به امدادهای غیبی در تصمیم‌گیری‌ها

نويسنده: 
محمدرضا رحیمی
زبان مقاله: 
فارسی
چکيده: 

در آیات زیادی از قرآن کریم به عبرت‌گیری از گذشته دعوت شده است؛ برای نمونه در آیه 2 حشر خداوند متعال فرموده است: هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ دِيارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ؛ اوست آن خدايى كه نخستين بار كسانى از اهل كتاب را كه كافر بودند، از خانه‏‌هايشان بيرون راند و شما نمى‏‌پنداشتيد كه بيرون روند. آنها نيز مى‏‌پنداشتند حصارهاشان را توان آن هست كه در برابر خدا نگهدارشان باشد. خدا از سويى كه گمانش را نمى‏‌كردند، بر آنها تاخت و در دلشان وحشت افكند، چنان كه خانه‏‌هاى خود را به دست خود و به دست مؤمنان خراب مى‏‌كردند. پس اى اهل بصيرت، عبرت بگيريد (حشر، 2). عبرت از ریشه عَبَر به معنای عبور از حالی به حال دیگر و یا گذشتن از چيزى به سوى چيز ديگر است. اينكه به اشك چشم" عبرة" گفته مى‏‌شود، به خاطر عبور قطرات اشك از چشم است و به " عبارت"، از اين رو عبارت گفته شده است كه مطالب و مفاهيم را از كسى به ديگرى منتقل مى‏‌كند. به تفسیر محتوای خواب، نیز" تعبير خواب"، می‌گویند؛ زیرا انسان را از ظاهر خواب به باطن آن منتقل مى‏‌سازد. به حوادث پندآموز نیز" عبرت" مى‏‌گويند، زیرا انسان را از مطلبى به مطلب ديگر منتقل نموده و پندهایی را به انسان می‌آموزاند. این آیه در مورد شکست بنی نضیر توسط مسلمانان است. این قوم، در دژهای محکمی سنگر گرفته بودند به گونه‌ای که شکست آن‌ها غیر قابل تصور بود. اما در اولین رویارویی بنی نضیر با مسلمانان، خدای متعال آن‌ها را از خانه‌ها و دژهای مستحکم‌شان بیرون آورد: هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ دِيارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ). " حشر" در لغت به معنى حركت دادن جمعيت و خارج ساختن آنها از قرارگاهشان به سوى ميدان جنگ و مانند آن است، و منظور از آن در اينجا اجتماع و حركت مسلمانان از مدينه به سوى قلعه‏هاى يهود و يا اجتماع يهود براى مبارزه با مسلمين است، و از آنجا كه اين اجتماع در نوع خود، نخستين اجتماع بود، قرآن از آن به عنوان" لاول الحشر" یاد نموده است. اين خود اشاره لطيفى است به برخوردهاى آينده با يهود" بنى نضير" و يهود" خيبر" و مانند آنها (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج23، ص 489). البته هیچ کسی گمان نمی‌کرد که آن‌ها دژهای مستکم خود را رها نمایند؛ نه مسلمانان و نه خود آن‌ها: (ما ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا) زیرا گمان می‌کردند که دژهای قوی و محکم، آن‌ها را در برابر خشم و قدرت خداوند نگهدار است (وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ). " اما خداوند از آنجا كه گمان نمى‏‌كردند به سراغشان آمد، و در قلبشان وحشت و ترس افكند، به گونه‏اى كه خانه‏‌هاى خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران نمودند" (فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَ أَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ). یهودیان بنی نضیر قبل از این‌که مغلوب نیزه‌ها و شمشیرهای مسلمانان شوند، اسیر ترس‌ و وحشت اضطراب خود شدند و پیش از آن‌که با ابزارهای جنگی مسلمانان نابود شوند، با ترس و کارهای خود نابود شدند؛ ترس از اسارت و به غنمیت رفتن ثروت و خانه‌های‌شان، آن‌ها را وادار نمود که خانه‌های خویش را از درون خراب نمایند؛ در حالی‌که مسلمانان نیز از بیرون قلعه به تخریب آن می‌پرداختند. البته قبل از تخریب دژ، کعب بن اشرف رئیس آن‌ها توسط مسلمانان کشته شده بود و در دل آن‌ها بیمی ایجاد شده بود اما مراد این آیه، همان لشکر ترس و وحشتی است که منجر به تخریب دژ و باعث شد که آن‌ها از آن‌جا بیرون شوند (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج23، ص 492). در پايان آيه به عنوان يك نتيجه‏گيرى كلى مى‏‌فرمايد:" پس عبرت بگيريد اى صاحبان چشم"! (فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ). " اولى الأبصار" به کسانی گفته می‌شود که حوادث را به خوبی دیده و به صورت عمیق مطالعه و بررسی می‌نمایند؛ زیرا ابصار جمع بصر به معنای بینایی بوده و بصیرت به معنای درک و آگاهی درونی است؛ بنابراین اولی الابصار کسانی هستند که با نگاه موشکافانه به مسائل، در پی عبرت و درس گرفتن هستند. از این آیه و آیات مشابه می‌توان استنباط نمود که مطالعه گذشته زمینه‌ساز تحول و تغییر مثبت، در زندگی انسان است. با مطالعه گذشته است که انسان به معرفت تازه اما تجربه‌شده دست پیدا می‌نماید، معرفتی که می‌تواند خوبی و بدی‌های یک برنامه و یا عمل را نشان بدهد. مسلمانان تمام تلاش‌های خود را انجام داده بودند تا بنی نضیر را وادار به شکست نمایند اما موضع‌گیری آن‌ها در پشت قلعه‌های محکم و استوار نوعی ناامیدی از پیروزی را در میان ایشان ایجاد نموده بود به گونه‌ای که هیچ کسی گمان نمی‌کرد که بنی نضیر از آن همه استحکامات چشم بپوشند و از زره و سپرهای محکمی چون دژ بگذرند و خود را در معرض نابودی و شکست قرار بدهند. تمام تحلیل‌ها بر این بود که آن‌ها تا آن زمان در دژها می‌مانند و مقاومت می‌کنند که مسلمانان را از انتظار بیرون شدن خویش خسته نمایند و آن‌ها را وادار سازند که از محاصره قلعه دست بکشند و به خانه‌های خود برگردند. این تصور هم در اندیشه مسلمانان بود و هم در ذهن کافران. اما خدای متعال تصویر دیگری از مسلمانان در ذهن کافران ایجاد نمود و وحشت و ترس از اسارت و کشته شدن را در ذهن آن‌ها قرار داد به گونه‌ای که از درون قلعه به سوراخ نمودن و خراب کردن آن تلاش می‌نمودند و مسلمانان از بیرون قلعه؛ کافران برای پیدا نمودن راه نجات و نیافتادن قلعه مستحکم خویش به دست مسلمانان در پی تخریب آن برآمدند و مسلمانان برای نابود کردن قلعه و در نهایت پیروز شدن بر کافران، به تخریب قلعه پرداختند. این هماهنگی بین دو طرف جنگ و تلاش هر دو طرف برای یک چیز اما با هدف‌های متضاد، جز از طریق عنایت و یاری خدای سبحان حاصل نشده بود. بنابراین باید توجه نمود که در هر شرایطی توجه و توکل به خدای متعال، گره‌ از کارها و مسایل سخت و دشوار را می‌گشاید و انسان را به نتایجی می‌رساند که در تصور و خیالش هم نمی‌گنجیده است.

فهرست: